مدح و شهادت امام حسن عسگری علیهالسلام
شاعر : محمد جواد پرچمی
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
قالب شعر : مربع ترکیب
آقـای ســامـرا چــقـدر نــاتــوان شـدی خیلی شـبیه مـادر خود قـد کـمان شدی
عمری اسیر طعنه و زخـم زبان شدی تـبـعـیـدی مـجـاور یک پـادگـان شـدی
آه ای بهـار زرد و خزانی تو میروی
چون مادرت زمان جوانی تو میروی
دور از مدینه حضرت جانان چه میکنی؟ یوسف، جدا ز خیمه کنعان چه میکنی
تـنهـا غـریب گـوشۀ زندان چه میکنی ابن الرضا به حلـقه شیران چه میکنی
حـتی درنـدگـان به تو تعـظـیم میکـنند
اینـجـا تو را نـیـامـده تـکـریم میکـنـند
دور از مدینهای سفرت سخت میگذشت ای آسمان به بال و پرت سخت میگذشت
باگریهها به چشم ترت سخت میگذشت آقا چـقدر بر جگـرت سخت میگذشت
بغصی شکسته داری و فریاد کوچهای
هی میخوری زمین و ولی یاد کوچهای
گرچه غریب بودی و کس سوی تو نرفت شکر خدا که میخ به پهـلـوی تو نرفت
شعله سراغ پیچـش گـیـسوی تو نرفت اینجا غـلاف بر روی بازوی تو نرفت
آتـش کـسـی به خـرمن نیـلـوفـرت نزد
اینجا کشیده کس به روی همسرت نزد
تو ضعف میکنی پسرت گریه میکند مهـدی رسـیده و به برت گریه میکـند
خاکی شده است موی سرت گریه میکند این ظرف آب بر جگرت گریه میکند
بر روی دامن پـسرت دست و پا مزن
اینگونه چنگ بر روی این خاکها مزن
آقـا سـلام بـر تـو و دریــای تـشـنـهات این کاسه میخورد روی لبهای تشنهات
یاد حـسـیـن میدمـد از نـای تـشـنـهات دادی ســلام بـر لـب بـابـای تـشـنـهات
خـونـابه گرچه از دهـنت ریـخـته شده
آلالــه روی پـیـرهـنـت ریـخــتـه شـده
شکرخدا که لعل لبت خـیزران نخورد شکرخدا که روی گلویت سنان نخورد
چکمه به روی پیکرتو بیامان نخورد سر نیـزهای نیامد و روی دهان نخورد
شکـر خـدا که تو کـفـنی داشـتی حـسن
بر جـسم خویش پیـرهـنی داشتی حسن
بیتو وقـار خـواهـر تو مـسـتـدام مـاند بـا احـتـرام آمــد و بـا احــتــرام مــانـد
پوشـیده از نگـاه خـواص و عـوام ماند وای از زنی که در وسط ازدحـام ماند
احساسهای خواهریاش لطمه خورده بود
حتی مقام مادریاش لطمه خورده بود
|